هفت

ساخت وبلاگ

 خرید گردنبند - فروش مدال تمام استیل

خرید گردنبند, فروش مدال تمام استیل,خرید گردنبند دخترانه,خرید گردنبند پسرانه,فروش گردنبند

ساخته شده از استیل درجه ۱ (stainless steel) با عمر بسیار بالا
طراحی بسیار مدرن بر پایه اضلاع الماس با درخشندگی خیره کننده (پیشنهاد ویژه پست ایران)
دستبند اسپورت ویژه پسران جوان و شیک پوش 
چشم ها را به سوی خود خیره کنید

http://www.nyazmarket.com/images/gard.almas/gard-almas2.jpg

 

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 226 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:23

زندگی من از 9 ماهگی تا 90 سالگی!


پس از 9 ماه ورجه وورجه متولد شدم !


یک سالگی : در حالیکه عمویم من را بالا و پایین می‌انداخت


و هی می‌گفت گوگوری مگوری ، یهو لباسش خیس شد !


چهارسالگی : در حین بازی با پدرم مشتی محکم بر دماغش زدم


و در حالیکه او گریه می‌کرد ، من می‌خندیدم ! نمی‌دانم چرا ؟!


هفت سالگی : پا به کلاس اول گذاشتم و در آنجا نوشتن جملاتی


از قبیل آن مرد آمد ، آن مرد با BMW آمد !!!! را یاد گرفتم !


نه سالگی در حین فوتبال توی کوچه شیشه همسایه را شکستم


ولی انداختم پای !!! پسز همسایه دیگرمان !

بنده خدا سر شب یک کتک


مفصل از باباش خورد تا دیگر او باشد

که شیشه همسایه را نشکند


و بعدش هم دروغکی اصرار کند که من نبودم

پسر همسایه بود که الکی انداخت پای من !!!


دوازده سالگی : به دوره راهنمایی و یک مدرسه جدید وارد شدم


در حالی که من هنوز به اخلاق ناظم آنجا آشنا نشده بودم


ولی ناظم آنجا کاملا به اخلاق من آشنا شده بود و به همین خاطر


چندین و چند منفی انضباط گرفتم !

البته به محض اینکه به اخلاق ایشان


آشنا شدم چند پلاستیک پفک در لوله اگزوز ماشینش فرو کردم !


هجده سالگی : در این سال من هیچ درسی برای کنکور نخواندم ولی


در رشته ی میخ کج کنی واحد بوقمنچزآباد


( البته یکی از شعب توابع روستاهای بوقمنچزآباد ) قبول شدم !!


بیست و چهار سالگی : در این سال دانشگاه به اصرار مدرک


کاردانی‌ام را که هنوز نیمی‌ از واحدهایش مانده بود

تا پاس شود ، به من داد !!!!


بیست و شش سالگی : رفتم زن بگیرم گفتند


باید یک شغل پردرآمد داشته باشی .

رفتم یک شغل پردرآمد داشته باشم ،


گفتند باید سابقه کار داشته باشی . رفتم دنبال سابقه کار


که در نهایت سابقه کار به من گفت : بی خیال زن گرفتن !!!


سی و سه سالگی : بالاخره با یکی مثل خودمون

که در ترشی قرار داشت !


قرار مدارهای ازدواج و خواستگاری

و عقد و بله برون و … رو گذاشتیم !


چهل و یک سالگی : در این سال گل پسر بابا

که می‌خواست بره کلاس اول ،


دوتا پاشو کرده بود تو یه کفش که لوازم التحریر دارا و سارا


می‌خوام بردمش لوازم التحریری تا انتخاب کنه !


شصت و شش سالگی : تمام دندانهایم را کشیده بودم


و حالا باید دندان مصنوعی می‌خریدم .

به علت اینکه حقوق بازنشستگی


ما اجازه خریدن دندان مصنوعی صفر کیلومتر !!! را نمی‌داد ،


دندان مصنوعی پدربزرگ همکلاسی سابقم


رو که تازه به رحمت خدا رفته بود !!! برای حداکثر بیست سال اجاره کردم .

معلوم بود که این دندان مصنوعی ها یک بار هم مسواک نخورده


ولی خوبیش این بود که حداقل شب ها

یک لیوان آب یخ بالای سرم بود !


هفتاد و هشت سالگی : به علت سن بالای من و همسرم ،


پسرانمان ( بخوانید عروسهایمان ) ما را به خانه هایشان راه نمی‌دادند


هشتاد و پنج سالگی : بلافاصله بعد از خوردن یک کله پاچه ی درست


و حسابی دندان مصنوعی ها را به ورثه دادم

تا دندانهایش را بین خودشان تقسیم کنند !


نود سالگی : همه فامیل در مورد اینکه من این همه عمر کرده بودم ،


زیادی حرف می‌زدند و فردای همین حرفهای زیادی بودکه به طور نا

بهنگامی ‌خدا بیامرز شدم !!!

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 174 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

من همیشه به کچل‌ها حسادت می‌کردم. بعد از خواندن این خبر،
.
یک دلیل دیگر به دلایلم برای حسادت اضافه شد!!!
.
1-کچل‌ها زودتر از همه متوجه شروع بارش باران می‌شوند.

2- کچل‌ها می‌توانند با خیال راحت شیشه اتومبیل را پایین بکشند و از

جریان هوا لذت ببرند.

3-آنها به راحتی می‌توانند برای رفتن به مهمترین مهمانی‌ها هم از

موتورسیکلت استفاده کنند.

4- مودارها اگر عرق بکنند، باید بروند حمام
و کلی موهایشان را با شامپو چنگ بزنند
.
تا چربی و عرق از پوست سرشان پاک شود ولی کچل‌ها
.
با یک دستمال کاغذی مشکل را حل می‌کنند.

5-کچل‌ها غصه‌هایشان کمتر است و مثل

بقیه هر روز نگرانی ریزش موهایشان را ندارند.

6- و بالاخره اینکه کچل‌ها استرس‌هایشان ذخیره نمی‌شود!

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 189 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

این اس ام اس نیست !

کی میگه جنس مردا خرابه ؟

زن با عصبانیت پای تلفن : “این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!”

مرد : “عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته

که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم

اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما

این انگشتر مال تو میشه عزیزم…؟! “

زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : ” بله عشقم…”

مرد : “من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!”


دیکتاتور کیست !؟

بچه ای است ۲ ساله

که ۲۰ نفر مجبورند به خاطر اون کارتون نگاه کنند!


از سخنان قصار حیف نون :
هر چی کمتر بهش بیشتر فکر کنی ، بیشتر دردش کمتر میشه!

( کالسکه )



واژه ای است که یک اصفهانی ،

هنگام تست یک میوه کال بکار میبرد !


زنها مثل کامپیوتر هستند یک بار خودش را میگیری

و یک عمر لوازم جانبی آنرا !


چهار جمله که حوا نمی تونسته به ادم بگه:

1- آدمت می کنم

2- از شوهر مردم یاد بگیر

3- من قبل از تو 100 تا خواستگار داشتم

4- میرم خونه مامانم

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 216 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

قانون پایستگی واحد :



واحد ها نه از بین میروند و نه پاس میشوند



بلکه از ترمی به ترم دیگر انتقال میابند !


قلمراد اینا از قرنها پیش با فناوری نانو آشنا بودند !



نانو خیار ، نانو گوجه ، نانو رب ، نانو هندوانه



نانو خربزه ، نانو ماست ، نانو آبدوغ ، نانو بادمجان !



و همچنان پیشرفت ادامه دارد !

.


.

.

.


قلمراد زنگ میزنه خونه نامزدش، میگه: عزیزم من لهجه دارم؟

نامزدش میگه: آره. قلمراد میگه: پس من قطع میکنم دوباره میگیرم!


یارو حس شاعریش گل میکنه به زنش میگه :


ای رنگ لبت قرمز / در قلب منی هرگز


شعار بزرگ ژاپنیها:

اگر یک نفر می تواند کاری را انجام دهد,

تو هم می توانی آن را انجام دهی.

اگر هیچ کس نمی تواند کاری را انجام دهد,تو باید آن را انجام دهی.

نسخه ایرنی این شعار:

اگر کسی می تواند کاری را انجام دهد, اجازه بده آن را انجام دهد.

اگر کسی نمی تواند کاری را انجام دهد,

چرا ما وقتمان را برای آن تلف کنیم؟

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 248 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

ضرب المثل های به روز شده

اساتید و بزرگان ادبیات فارسی برای اینکه در آینده ای نه چندان دور، بعضی از ضرب المثل های اصیل ایرانی - به علت وجود بعضی از لغات و اصطلاحات - از بین نروند، تصمیم گرفتند که برخی از این ضرب المثل ها را به گونه زیر بازسازی کنند:

بیفستراگانوفه خالته، بخوری پاته نخوری پاته!
موش تو سوراخ نمی رفت ساید بای ساید به دمبش می بست!
آب در "آب سرد کن" و ما تشنه لبان می گردیم!
آب که سر بالا میره، قورباغه "هوی متال" میخونه!!!
پرادو سواری دولا دولا نمیشه!
نابرده رنج گنج میسر نمی شود --- مزد آن گرفت جان برادر که کلاه برداری کرد
"کافی میت" نخورده و دهن سوخته!
اسکانیا(scania) بیار باقالی بار کن!
گر صبر کنی ز قوره، لوپ لوپ سازی!
پاتو از پارکتت درازتر نکن!
هری پاتر آخرش خوشه!
قربون بند کیفتم، تا کارت سوخت داری رفیقتم!
گیرم پاپی تو بود فاضل --- از فضل پاپی تو را چه حاصل
ندیدیم اورانیم ولی دیدیم دست مردم!
ادکلن آن است که خود ببوید --- نه آنکه فروشنده بگوید
ماکرو ویو به ماکرو ویو می گه روت سیاه!
بزک نمیر بهار میاد آناناس با خیار درختی میاد!
یا منچستریه منچستری یا رُمیه رُمی(AS Rom)
سرش بوی پیتزای سبزیجات میده!!!
آنتی بیوتیک بعد از مرگ سهراب!

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 182 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

مثل یه بچه گوریل که موز می دن دستش ذوق کردی! فکر کردی می خوام بگم دلم برات تنگ شده؟
نه جونم! از بی کاری گفتم یه SMS بدم!


آروم زُل بزن به گوشیت...
خوب... فقط می خواستم بگم دیوونه ى همین نگاهتم!


از شنبه درون خود تلنبار شدیم / تاآخر پنجشنبه تکرار شدیم
خیر سرمان منتظر دیداریم / جمعه شد و لنگ ظهر بیدار شدیم!


از وزارت کشاورزی مزاحمتون می شم...
شما به عنوان بهترین چغندر سال انتخاب شدید!


فقط کسی معنی دلتنگی را می فهمد، که طعم وابستگی را چشیده باشد.


اگه کسی بهت گفت خوشگلی، اول یه لبخند ملایم بزن...
بعد با مشت بزن تو چونش تا دیگه مسخرت نکنه!


این اس ام اس رو فرستادم تا کارمندای مخابرات گشنه نمونن.


اگه يه پروانه نشست رو شونت، حتما بكشش... اون بي سليقه همون بهتر كه بميره!


تو سیب سرخ کدامین درخت پرتقالی که هر دانه انارت به سرخی گیلاس های درخت موز است ای گلابی من؟


دریاها نماد فروتنی هستند. در نهاد خود کوه های بلندتر از خشکی دارند، ولی هرگز آن را به رخ نمی کشند.


اگه عشقت کورم کنه مهم نیست، حس بودنت قشنگتر از دیدن دنیاست.


من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم


حدیث عشق من و تو،حدیث ابر بهاریست،تو از قبیله لبخند،من از قبیله اندوه.فضای فاصله صد آه،فضای فاصله صد کوه،تو از سپیده و نوری،من از شقایق گلگون.


بدون اراده متولد می شویم،با حیرت زندگی میکنیم و سپس با حسرت میمیریم،اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد دوستی های پاک و بی آلایش است.تقدیم به بهترین.


اول از روی ادب ای گل خوشبو سلام
دوم از روی محبت به تو دارم پیام
بی تو ای دوست گذر از جهان زندان من است
تا تو هستی در برم زندان گلستان من است


امروز رفتم دکتر، گفت رگهای قلبت بسته شده...
شرمنده، دیگه راهی برای بیرون اومدنت نیست!


اندازه یه کامیون زنبور عسل دوست دارم، اگه جرات داری برو بشمار!
هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 203 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

 یه روز غضنفربه پسرش می گه این جوری که تو داری درس می خونی در آینده حتی یه گوساله هم نمی شی. اصلا می دونی گوساله چیه ؟ پسر: آره که می دونم گوساله، کسیه که باباش گاو باشه
 
یارو چراغ قوه میسازه که با نوره خورشید کار میکنه!

فری داشته دعا می کرده: خدایا منو نیامرز! ازش می پرسن چرا این جوری دعا می کنی؟ می گه دارم شکسته نفسی می کنم!

 تهرانیه داشت واسه ابادانیه خالی می بست می گه من یه سگ دارم وقتی میاد خونه در می زنه …. ابادانیه می گه : ولک مگه سگت کلید نداره ؟؟؟؟
 به یارو میگن بن بست روتعریف کن.میگه:میری … میری… دیگه نمیری!

 اصفهانیه میره دکتر. دکتره بعداز معاینه کامل میگه: آقا تقریباً همه اورگانهای شما خرابند! من تعجب می کنم شما چه جوری تا حالا زنده موندین!؟ اصفهانیه: خب، آخه تا حالا نیومده بودم دکتر!!!!
 از آدم خسيسي پرسيدند: بزرگ ترين آرزويت چيست؟ خسيس جواب داد: کچل شوم تا ديگر هرگز پول سلماني ندهم.
هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 184 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

به غضنفر يه توپه فوتبال نشون ميدن ميگن اين چيه ميگه اونقدرها هم كه ديگه خر نيستيم معلومه ديگه اين زمين شطرنجه !

 آخرین فیلم در حال ساخت سینمای ایران : زندگی پیامبران با حضور افتخاری علی دایی در نقش حضرت نوح

 مهم نتيجه نيست مهم برد و باخت نيست مهم نشون دادن قدرت و اقتدار مليست، مهم جوانمردانه بازي کردن است. ستاد ماست مالي کردن باخت تيم ملي فوتبال

یارو قهرمان شنا ميشه ازش ميپرسند از کجا شروع کردي ميگه والا ما که امکانات نداشتيم , از زمين خاکي

تلویزیون داشته گل خدادادعزیزی رو به استرالیانشون میداده یارو تماشا میکرده .دو سه بار که صحنه آهسته گل رو نشون میدن یارو شاکی میشه میگه : حالا اونقدر نشون بده تا یه دفعه اون دروازه بان بگیردش

هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 199 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20

هنگام سحر، خروسی بالای درخت شروع به خواندن کرد و روباهی که از آن حوالی می گذشت به او نزدیک شد.
روباه گفت: تو که به این خوبی اذان می گویی، بیا پایین ب هم به جماعت نماز بخوانیم.
خروس گفت: من فقط مؤذن هستم و پیشنماز پای درخت خوابیده و به شیری که آنجا خوابیده بود، اشاره کرد.
شیر به غرش آمد و روباه پا به فرار گذاشت.
خروس گفت مگر نمی خواستی نماز بخوانیم؟ پس کجا می روی؟
روباه پاسخ داد: می روم تجدید وضو می کنم و برمی گردم!
*********************************************
قاضی دادگاه، آدم شیادی که مال مردم را بالا می کشید محکوم کرد که روی الاغ سوار کنند و در همه جای شهر بگردانند و جار بزنند که او آدم کلاشی است و کسی به او پول ندهد.
در پایان روز صاحب الاغ از او کرایه خواست.
یارو با پوزخند گفت: مرد حسابی! خودت از صبح تا حالا داری فریاد می زنی که من پول مردم را بالا می کشم، حالا با چه امیدی از بنده کرایه الاغت را مطالبه می کنی؟!
*********************************************
شخصی که خیلی ادعای پهلوانی می کرد رفته بود خون بده. وقتی کیسه خون را آوردند که خونش را بگیرند.
به پرستار گفت: آبجی! کیسه چیه؟ لوله بیار که به همه خون برسه.
ولی بعد از اینکه یک کیسه خون داد از حال رفت و 4 تا کیسه خون بهش زدند تا به هوش بیاد.
وقتی به هوش آمد، بدون اینکه به روی خودش بیاره به پرستار گفت: دیگه کسی خون نمیخواد؟!
*********************************************
می گویند یک روز جرج بوش با لباس غواصی به عمق 200 متری اقیانوس رفته بود.
یک کوسه به طرفش آمد و از او پرسید: ببخشید! شما آقای بوش رئیس جمهور آمریکا هستید؟
بوش با تعجب پاسخ داد: آره، ولی تو از کجا مرا شناختی؟
کوسه خندید و گفت: آخه دیدم به جای کپسول اکسیژن، کپسول آتش نشانی به پشتت بسته ای!!
*********************************************
به شخصی گفتند: زود باش زود باش جشن عروسی شروع شده.
گفت: به من چه؟
به او گفتند: عروسی پسر خودت است.
طرف به یارو گفت: پس به تو چه؟!
*********************************************
دو تا آفریقایی با یه نفر سومی وسط بیایون بودن در همین حال و هوا بودن که یدفعه آفریقایی یه چراغ جادو پیدا می کنه.
بعد غوله می یاد بیرون و به آفرقایی میگه یه آرزو کن.
آفریقایی میگه: منو سفید کن.
تا اینو میگه سومی میزنه زیر خنده آفریقایی میگه: چیه برای چی میخندی؟
سومی گفت: همینجوری.
بعد غوله به آفریقایی دومیه گفت: تو چی می خوای؟
آفریقایی گفت: منم سفید کن .
دوباره سومی میزنه زیر خنده .
آفریقایی گفت برای چی میخندی؟
سومی باز گفت: همینجوری.
نوبت سومی میشه. غوله ازش می پرسه: تو چی می خوای .
سومی میگه: این دوتا رو سیاه کن.
هفت...
ما را در سایت هفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : هفت 7715 بازدید : 203 تاريخ : شنبه 1 مهر 1391 ساعت: 13:20